مقاله حزب توده در سال 1386 در ماهنامه رونا توسط مسعود کوهستانی نژاد نوشته شده است. این شماره از ماهنامه رونا به بررسی احزاب در ایران اختصاص داده شده است در ادامه مقاله حزب!؟ توده را در بخش مقالات می خوانیم.
مقاله حاضر به بررسی این نکته که آیا می توان صفت حزبی را به تشکیلاتی اطلاق کرد که در بین ما به حزب توده مرسوم است اختصاص دارد. بررسی علمی و بی طرفانه کارنامه تشکیلات مزبور طی افزون بر شصت سال گذشته نیازمند فرصتی دیگر و فضایی مناسب تر است در اینجا تنها از دریچه یک موضوع فعالیت آن تشکیلات مورد توجه قرار می گیرد در این رابطه نخست نگاهی به نخستین آشنایی ایرانیان با سوسیالیسم خواهیم داشت با چنین مقدمه ای مروری بر فعالیت گروه های چپ گرا از انقلاب مشروطیت تا سال ۱۳۲۰ کرده و پس از آن به حزب توده و پاسخ به سئوال فوق می پردازیم.
توصیف و ظهور احزاب سوسیالیسم و سوسیالیست ها در ایران
حدود یکصد و سی سال قبل یک روزنامه نگار ایرانی، سوسیالیسم و سوسیالیست ها را این چنین توصیف کرد: به خاطر می رسد بعضی طوابعی که در اطراف فرنگستان به نام سوسیالیست و مانند آن پیدا شده اند و پاره ای سخنان می گویند که اساساً دلایل مقبوله دارند ولی چون به فروعات و نتایج می آیند به هرج و مرج جهانیان و جهان منتهی می شود. اینها ملتفت یک مطلب شده اند ولی نمی دانند سوراخ دعا كجاست (مواسات) که در دین اسلام گذاشته شده است
همان است که آنها می خواهند ولی به به قواعد فرنگستان و به به طورهای قانون سازی خود سرانه ناقضانه که به تجربیت می بینیم یک سمت کارها را سمت می دهند و از چند جهت خرابی بار می آورد. به علت آنکه واضع قانون احاطه به اطراف کار و دانایی بر حقایق اشیاء ندارد و کسانی که قانون منطبق به ایشان می شود، واضع را مانند خود می دانند و بساهت راه رخنه در آن پیدا می کنند و هم به مرور زمان اقتضائات کار تغییر می باشد و طبایع عوض می شود.
حدود یک سال پس از آن همان روزنامه نگار به مناسبتی دیگر به یاد سوسیالیست ها و کمونیست ها افتاده و مقاله مفصلی در شرح عقاید آنان نوشت. او در جستجوی پیشینه تاریخی سوسیالیسم در نزد ایرانیان از ضحاک و مزدک و ملاحده یاد کرد و همانند بسیاری از شارحان ایرانی مارکسیت طی یکصد و سی سال پس از آن به اسماعیلیه رسیده و نوشت: گروهی دیگر که سالک این راه باطل کنند ملاحده اسماعیلیه بودند که پیشوای ایشان حسن صباح است.
این طابعه آیات قرآنیه را به طور دلخواه تاویل نموده بسیاری از ساده دلان را گمراه ساختند و کیفیت اباحه را از جمله عقاید اساسیه خود قرار دادند. روزنامه نگار و نویسنده یکصد و سی سال پیش در مورد رابطه سوسیالیست ها با مذهب و دین بیز چنین اظهار نظر کرد. بزرگان و روسای ایشان وقت کار را ملاحظه می کنند و چند جهت نقصان در پیشرفت مقاصدشان است. دوم آنکه همه چیز ملتهای روی زمین را از قبیل زبان و سکه و اوزان و درع ها و مقادیر حساب و غیر ذلک می توان به یک قاعده در آورد ولی برای ادیان و مذاهب نمی توانند یک میزان کلی قرار بدهند و دینی را ملتزم شمارند که مردم را على التدريج به آن دین دعوت کنند.
این گروه ها که آنان را گاهی سوسیالیست گاهی نهیلیست و گاهی کمونیست گفته شده است مانند گذشتگان برای به هم زدن ادیان و مذاهب عزمی ندارند و مقصودشان به طور خلاصه این است که می گویند روی زمینه به منزله یک خانه است و اهل آن اهل یک خانه و اولاد یک پدر و مادر همه برادر و از زندگانی کنیم همه به عزت و افتخار و وسعت روزی و کمی رحمت عمر بگذرانیم و دیگر به پادشاهان خود رای را لازم داریم و به حکومتهای مستند را روایت و نظرات فوق را شاید بتوان نخستین روایات ایرانی از اندیشه و تفکری دانست که اگر گفته شود طی یک قرن اخیر بیشترین تأثیر را برحیات فرهنگی اجتماعی و سیاسی ایران گذشته سخنی به گزاف و اعراق بیان نشده باشد.
احزاب و مواجهه ایرانیان با سوسیالیستها و مارکسیست ها
در فاصله نخستین مواجهه ایرانیان با سوسیالیستها و سپس مارکسیست ها تا نخستین تأثیر گذاری عملی گروه های مارکسیستی بر روند حیات سیاسی اجتماعی و فرهنگی ایران حدود سه دهه فاصله است مدارک و اسناد تاریخی به اندازه ای نیست که با استفاده از آنها بتوان واقعیت انتشار اندیشه های سوسیالیستی و مارکسیتی در ایران پس از انتشار روایات فوق در یکصد و سی سال پیش را مشخص کرد تنها پاره ای روایات و و توضیح و تحلیل هایی از سنخ روایات فوق در فاصله بین اواخر دوره ناصر الدین شاه تا انقلاب مشروطه وجود دارند که بیانگر توجه برخی از متفکرین ایرانی به پدیده سوسیالیسم و مارکسیسم است.
علیرغم چنین وضعیتی در مناطق پیرامون ایرانی و به ویژه در قفقاز و روسیه جنبش مارکسیستی و سوسیالیستی به سرعت روبه گسترش بود به نحوی که در آغاز قرن بیستم قفقاز یکی از کانونهای اصلی فعالیت گروه های مارکسیستی در دنیا و شاید بتوان گفت مهمترین کانون در مجاورت قاره آسیا محسوب می شود فعالین گروههای مزبور نقش عمده ای را در گسترش مارکسیسم در ایران و شروع جنبش چپ در ایران داشتند. با این اوصاف پس از یک دوره آشنایی در اواخر قرن نوزدهم از اوایل قرن بیستم آنچه را که حسن سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چپ در ایران می نامیم آغاز شد.
فعالیت احزاب و جنبش چپ در ایران
از آن زمان تاکنون افزون بر یک قرن می گذرد و طی این مدت جنبش چپ در ایران فراز و فرودهای بسیاری را طی کرد. فعالین آن جنبش ملهم از آموخته های مکتب مارکسیسم گستره وسیعی از حیات اجتماعی فرهنگی سیاسی ایران را تحت تأثیر خود قرار دادند. تأثیر جنبش چپ بر ابعاد فرهنگی، اجتماعی حکومتی و قانون گذاری سیاسی و…. حتی ابعاد اقتصادی ایران در یک قرن اخیر به گونه ای است که آن جنبش را می توان به عنوان مهمترین و پر قدرت ترین جنبش در تاریخ معاصر ایران نام گذاری کرده یکی از مهمترین ابعاد فعالیت جنبش چپ در ایران فعالیت احزاب و گروههای چپ گرا طی یک قرن اخیر است.
مهمترین احزاب و تشکیلات سوسیالیستی ایران
گفتیم که پس از تشکیل تشکلهای مارکسیستی در قفقاز روند شکل گیری گروه های چپ گرا در ایران آغاز شد و به فاصله اندکی بعد یکی از شاخه های آن حزب موفق به تاسیس نخستین گروه سازمان یافته مارکسیستی در ایران شد (مشهد) (۱۲۸۴) طی چند سال بعد و در کوران حوادث و رویدادهای انقلاب مشروطیت گروه های متعدد سوسیال دمکرات در داخل کشور تاسیس و به فعالیت مشغول شدند. جمعیت سوسیال دمکرات ایران طیف وسیع اجتماعيون عامیون و مجاهدین در بسیاری موارد چنان تحت تأثير شعارها و اصول و خواسته های گروه های بلشویکی قرار داشتند که تفکیک آنها از جنبش چپ به سختی امکان پذیر است.
اگر چنین حالتی را در مورد برخی از گروه ها انجمن ها و جمعیت های فعال در انقلاب مشروطه بپذیریم در مورد حزب دمکرات ایران (اجتماعیون عامیون) که در سال 327 قمری تاسیس یافته و فعالیت گسترده ای داشت با اطمینان خاطر می توان اظهار نظر و قضاوت کرد حزب پر آوازه دمکرات و روزنامه ایران نو را می توان مهمترین تشکیلات سوسیالیستی ایران در آن سالها قلمداد کرد. وجود تعدادی از اعضای آن حزب به عنوان نماینده در دومین دوره مجلس شورای ملی امکان تاثیر گذاری آن حزب بر روند قانون گذاری کشور را فراهم ساخت. این روند حتی از ماه ها قبل از شروع به کار دومین دوره مجلس آغاز شده بود و سبب تغییرات شگرفی در روند قانونگذاری کشور و نیز موضوع مورد بحث در مجلس شد.
فروپاشی حزب دمکرات ایران
پس از فروپاشی حزب دمکرات ایران در سال ۱۲۹۱ شمسی ۱۳۳۰) (قمری) بار دیگر طی یک دهه جنبش چپ در ایران با چالشهای جدی و بسیار مهمی روبرو شد بحرانها و رویدادهای سیاسی داخلی ایران وقوع جنگ جهانی اول و مهمتر از همه وقوع انقلاب اکتبر شوروی نقش ز حیاتی در نحوه ادامه فعالیت جنبش چپ در ایران باقی گذارد به نحوی که فعالیت گروه ها جمعیتها و احزاب چپ گرا در ایران را به نحو کاملاً مشخصی می توان به قبل و بعد از پیروزی انقلاب اکتبر تقسیم بندی کرد.
نتیجه انقلاب مزبور و تأثیر اساسی آن بر جنبش چپ در ایران وابستگی تدریجی هر چه بیشتر آن جنبش به شوروی و استیلای همه جانبه سیاستهای اهداف و آمال و شوروی به عنوان برادر بزرگتر بر جنبش چپ در ایران بود آنچه سبب تشدید چنین وابستگی می شد، همانا موقعیت جغرافیای ایران در همسایگی شوروی در مهمترین منطقه اقتصادی آن روزگار یعنی حوزه های نفتی باکو بود.
این موضوع، بهویژه در مورد فعالیت گروههای چپگرا، بهوضوح آشکار است. تأثیر سیاستهای شوروی بر این گروهها به حدی بود که، بهعنوان مثال، در اوجگیری ماجرای جمهوری خواهی در ایران در اواخر سال ۱۳۰۲، با وجود مشارکت مؤثر گروههای چپگرا در این جریان، پس از مشخص شدن حمایت شوروی از نخستوزیری سردار سپه و انصراف وی از بحث تبدیل سلطنت به جمهوری، این گروهها نیز از اوایل سال ۱۳۰۳، بدون ارائه توضیحی، موضوع جمهوری خواهی را کنار گذاشتند و دیگر به آن نپرداختند. جالبتر آنکه بعدها، در مقالات و نوشتههایی که در نشریات چپگرا در دهه ۱۳۲۰ به بعد منتشر شد، از این واقعه با عنوان «جمهوریخواهی رضاخانی» یاد کردند.
با این حال، باید تأکید کنم که اکنون، پس از گذشت ۱۷ سال از انتشار این مقاله و با توجه به پژوهشهای جدیدم، دیدگاه من درباره جمهوریخواهی تغییر کرده است. شما میتوانید جزئیات این تغییر دیدگاه و تحلیلهای تازه را در پادکست «چرا جمهوریخواهی در ایران شکست خورد» بشنوید. در اینجا نیز اعلام میکنم که نظرات کنونی من دیگر مشابه گذشته نیست و مبتنی بر یافتههای جدید ارائه شده است.
ادامه فعالیت های گروه ها و احزاب چپ گرا
از همان ابتدای کار با توجه آموزه های فکری و چارچوبهای نظری و رفتاری فعالیت طیف چپ بر سازماندهی تشکل های مختلف و گوناگون استوار گشت تشکلهای مزبور اتحادیه، انجمن، جمعیت که در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتى اقتصادی فعالیت می کردند، علیرغم گوناگونی اسامی شان به دلیل وحدت فکری و آبشخور عملیاتی واحد به گونه ای یکنواخت و هماهنگ با یکدیگر عمل می کردند.
بگذریم بر اساس چنین نگرشی تشکیل گروهها اتحادیه ها و دیگر اشکال کار جمعی جزء لاینفک فعالین گروههای چپ در ایران بود. بدین لحاظ در طول آن سالها شاهد تشکیل تعداد زیادی گروه های مختلف الاسامی و متحد المسلک و رویه در جنبش چپ در ایران هستیم طی سالهای بعد جدی ترین تحول در جنبش چپ و مالا فعالیت گروه ها و جمعیت های چپ گرا در هنگام پیروزی انقلاب اکتبر شوروی روی داد.
تشکیل حزب کمونیست ایران
تا قبل از اینکه به حزب توده برسیم می باید از تشکیل حزب کمونیست ایران در دوره رضا شاه یاد کنیم. در واقع آن دوره حزب کمونیست ایران میراث دار تشکلهای چپ گرای قبلی خود به اضافه وابستگی شدیدتر به شوروی بود و سازماندهی کلی فعالیت جناح چپ حزب توده را می یابد از گروه ۵۳ آغاز کرد گروهی که متعاقب دستگیری ارانی در سال ۱۳۱۷ به دلایل مختلف از سوی شهربانی بازداشت شده و بعدها مجموع آنها را با یک عنوان واحد ۵۳ نفر نامیدند. در این میان می توان به دکتر ارانی و فعالیت های فرهنگی و تئوریکی وی داخل کشور اشاره کرد.
فردی که بازداشتش توسط پلیس سرمنشا بازداشت تعداد دیگری از فعالین چپ گرا شد. فعالینی که مجموع آنها را با عنوان گروه ۵۳ نفر نامیدند این ماجرا به اواخر دوره سلطنت رضا شاه مربوط می شود سلطنتی که در سوم شهریور ۱۳۲۰ با حمله نیروهای روسی و انگلیسی به ایران در جریان جنگ جهانی دوم، سرنگون شد و آغاز دوره ای جدید را در ایران رقم زد. حضور نیروهای روسی در ایران پوشش حمایتی مناسبی را برای فعالیت علنی گروههای چپ گرا فراهم کرد.
آنها به تنها از پیگردها و فشارهای دولتی و غیر دولتی در ایران نجات یافته بودند بلکه بالعکس با توجه به حمایت برادر بزرگتر شوروی توانایی حمله همه جانبه به دیگر نیروهای مخالف خود به ویژه در حاکمیت را یافتند. در چنین بستری هنوز چند ماهی از ورود نیروهای روسی و انگلیسی به ایران نگذشته بود که تحت نظارت و هدایت مقامات سفارت شوروی در تهران مذاکراتی با سلیمان میرزا اسکندری یکی از فعالین سیاسی سوسیالیستی و چپ گرای ایران در دهه قبل از آن برای تاسیس یک حزب آغاز شد.
تشکیل حزب توده
مذاکرات به سرعت به نتیجه رسیده و حزب توده ایران به رهبری معنوی سلیمان میرزا که در آن زمان پیرمردی مس بوده و در ماههای پایانی عمر خود قرار داشت تاسیس شد و شروع به کار کرد ولی از همان ابتدا فارغ از تئوری های حزبی و مقدورات والزامات مراتب حزبی، حتی در مورد حزب توده هسته نیرومند عملیاتی دیگری متشکل از شناخته شده ترین و مطمئن ترین عوامل وابسته به شوروی وجود داشتند. الگوی کاری مربور شامل یک نمای بیرونی مسمی به حزب و یک هسته محفی عملیاتی درونی را می باید به خاطر سپرد.
الگویی که بر تقریبا کلیه فعالیتهای جنبش چپ در ایران از آغاز (۱۹۰۴) به بعد حاکم بود و رها ورد آن به وجود آمدن یک دوگانه تمام عیار در رفتار تقریباً تمامی گروههای چپ گرا در ایران بود. باز گردیم به حزب توده ایران در سالهای اشغال ایران توسط نیروهای روسی و انگلیسی (۱۳۲۰-۱۳۹۵) مرگ قابل پیش بینی سلیمان میرزا اسکندری پیر در همان ماههای اولیه پس از تاسیس حزب توده آزادی بیشتری به اعضای هسته مخفی برای اعمال خود داد در طی همان سالها نخستین کنگره حزب توده تشکیل شد.
قسمت عمده اعضای کنگره از برگزیدگان شهرهای شمالی کشور بودند و مصوبات آن در زمینه داخلی چیزی جز به روز شدن سیاستهای قدیمی جناح چپ در ایران از مشروطیت به بعد و به ویژه حزب کمونیست ایرن) و در زمینه سیاست خارجی هم همان سیاست برادر بزرگتر در ایام جنگ جهانی دوم نبود با پایان جنگ و خاتمه اشغال ایران توسط نیروهای روسی و انگلیسی و آمریکایی یافته های تبلیغاتی و برنامه های جناح چپ و به ویژه حزب توده فرو ریخت شکست کامل رویه در پیش گرفته شده از سوی آن حزب در نیمه دوم سال ۱۳۲۵ تا واقعه آذربایجان و شکست تمام عیار چپ گرایان در آذربایجان ،کردستان و نقاط شمالی ایران منجر به فروپاشی درونی حزب شد.
بدین ترتیب حزبی که در اواخر سال ۱۳۲۰ تشکیل شده و موج عظیم تبلیغاتی و مطبوعاتی آن طی سالهای ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۶ تمام کشور را در بر گرفته بود با اولین شکست جدی خارجی و نیز از بین رفتن حمایت مستقیم خارجی وارد بحرانی شدید شد. انشعاب گروهی از فعالان آن حزب در سال ۱۳۲۶ و ۱۳۳۷ زمینه را برای به وجود آوردن یک رویداد مهم آماده ساخت.
در این میان سخن گفتن از حزب در آن سالها، بدون در نظر گرفتن هسته مرکزی مخفی درونی آن بی فایده است به نظر می رسد همین هسته مخفی بود که مسئول اقدامات توده ای ها در آن سالها است. اقداماتی که گاه هیچ گونه توجیهی برای آن وجود ندارد. گرایش به سمت فعالیتهای تروریستی همچون ترور محمد مسعود ترور دهقان و بالاخره ترور نافرجام محمد رضا پهلوی در بهمن ۱۳۲۷ منجر به غیر قانونی شدن فعالیت حزب توده گشت.
حزبی که قبل از آن به دلیل ضربات جدی که به آن وارد آمده بود دچار شدیدترین بحران ها شد. از سویی دیگر انحلال حزب توده به معنای پایان رسمی و علنی فعالیت حزب توده بود ولی این موضوع را هیچ گاه نباید به معنای عدم تداوم فعالیتهای که در گذشته تحت عنوان حزب انجام می شد، تلقی شود. در واقع همانند سابق از سال ۱۳۲۶ به بعد نیز فعالیتهای مزبور تحت هدایت هسته مخفی مرکزی مورد بحث انجام می گرفت.
بی اعتبار شدن حزب توده در پس رویدادها وقایع سالهای ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ و متعاقب آن انشعاب گروهی از فعالان اصلی آن و در نهایت اتحاد روش های خشونت امیز در مورد مخالفین فکری حزب محمد مسعود و احمد دهقان عوامل اساسی در بی اعتبار ساخن فعالیت حزبی شدند که نطقه آن در سفارت شوروی در تهران بسته شده و به سرعت به عنوان یک مروج سیاست ها آن کشور در ایران مشهور شد بدون تردید اعتبار نامه حزب در سال ۱۳۲۷ به پائینترین درجه خود رسیده و گروهی از فعال روش های خش حزب (محمد اساسی در بیار فکری ان) عوامل با حزبی شدند که نطقه آن در سفارت روزی در تهران بسته شده و به سرعت به عنوان یک مروج سیاست ها آن کشور در ایران مشهور شد.
بدون تردید اعتبار نامه حزب در سال ۱۳۲۷ به پایینترین درجه خود رسیده و امکان فعالیت علمی و گسترده برای آن وجود نداشت. در نتیجه غیر قانونی اعلام شدن حزب توده متعاقب ترور محمد رضا پهلوی در بهمن ۱۳٢٧ آن گونه و داعی با نام یک حزب بود که همیشه مورد پسند فعالین چپ گرای برای اسطوره سازی از حتی یک مرده قرار می گرفت علی ایحال پس از آن هیچگاه شاهد یک فعالیت متعارف حزبی از آنچه که به نام حزب توده خوانده می شد نیستیم.
به کنگره حزبی برگزار شد و به انتخابات حوزه ها و کمیته های مختلف و….. بلی در روی کاغذ تمام مجامع حربی وجود داشتند ولی مسئولان آنها به از طریق یک پروسه و روند خوبی متعارف بلکه از جانب مقامات ارشد حزبی بخوانید هسته مخفی مرکزی انتخاب میشدند. در بعد بیرونی نیز حرکت آن بخش از جناح چپ که تحت عنوان حزب توده فعالیت می کرد تحت عناوین و اسامی دیگر به فعالیت ادامه دادند.
سالهای اوج گیری نهضت ملی و دوره نخست وزیری دکتر مصدق نمونه خوبی برای چنین وضعیتی است طی سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ دهها گروه جمعیت سازمان اتحادیه تشکیل شدند که مروج ،افکار ،نظرات گرایشات و اقدامات حمایت توده ای ها بودند اینجا دیگر بحث حزب توده مطرح نبود بلکه روش و خط مشی توده ای مورد بحث است. نکته جالب این است که تقریباً تمامی تظاهرات میتینگها و …. که ما تصور می کنیم به طور مثال در دوره دکتر مصدق به نام حزب توده انجام می شد از طریق سازمانها، جمعیت ها و اتحادیه هایی بود که تحت رهبری مرکزی مخفی تاسیس شده بودند که از جمله مهمترین می توان به جمعیت ملی ضد استعمار، سازمان زنان و ساطمان دانشجویان دانشگاه تهران اشاره کرد.
ادامه دارد…
دسته بندی:
برچسب ها:
آنچه در این مقاله میخوانید:
عضویت در خبرنامه شاپکس
دیدگاه مشتریان
دیدگاهشما لغو پاسخ
منتخب سردبیر
پس از گذشت ۸۴ سال، نفت دولتی شد یا ملی (مردمی یا ملتی)؟ آنچه…
زمان مطالعه 3 دقیقه
نویسنده: مسعود کوهستانینژادناشر: مرکز اسناد و خدمات پژوهشی تهران – تابستان ۱۳۸۴ در بخش…
زمان مطالعه 2 دقیقه
کتاب تاریخ ایران یکی از آثار مکتوب من در بخش کتاب ها است که…
زمان مطالعه 3 دقیقه
در این بخش از مقالات، روابط ایران و آمریکا در سال ۱۹۲۹ را بررسی…
زمان مطالعه 17 دقیقه
این مقاله با عنوان “سید رمانتیک” به قلم اینجانب، مسعود کوهستانینژاد، به بررسی رمانی…
زمان مطالعه 11 دقیقه
این مقاله یکی از مقالاتی است که در یکی از مجلات به چاپ رسیده…
زمان مطالعه 24 دقیقه
نخستین مصاحبه یا نشست تخصصی بخش نشریات کتابخانه مجلس «اهمیت جراید و نشریات قدیمی…
زمان مطالعه یک دقیقه
بار دیگر همچون دفعات گذشته، موضوع «حقآبه ایران از رودخانه هیرمند» به مشکلی بزرگ…
زمان مطالعه 3 دقیقه
بسیار عالی و جامع بررس کردید.