خانه

کسب و کار

آموزش

ویدئو

نقد و بررسی

مگامگ من

سبد خرید

  • رزومه من
  • سایت سند ایران
  • آثار مکتوب
    • کتاب ها
    • مقالات
    • مصاحبه ها
  • یادداشت ها
  • پادکست ها
  • فروشگاه

برای جستجو تایپ کرده و Enter را بزنید

سبد خرید خالی می باشد

خانه

کسب و کار

آموزش

ویدئو

نقد و بررسی

مگامگ من

سبد خرید

  • رزومه من
  • سایت سند ایران
  • آثار مکتوب
    • کتاب ها
    • مقالات
    • مصاحبه ها
  • یادداشت ها
  • پادکست ها
  • فروشگاه

برای جستجو تایپ کرده و Enter را بزنید

سبد خرید خالی می باشد

خانه > ادبیات وطنیه | عاشقانه هایی برای مادر وطن - سایت رسمی مسعود کوهستانی نژاد

  

ادبیات وطنیه | عاشقانه هایی برای مادر وطن

۱۹ آبان ۱۴۰۳

0

86بازدید

مدیر سایت

ادبیات وطنیه | عاشقانه هایی برای مادر وطن
ادبیات وطنیه | عاشقانه هایی برای مادر وطن
مدیر سایت

توسط

مدیر سایت

0 دیدگاه

۱۹ آبان ۱۴۰۳

شاعران دوره مشروطه را می توان وطن خواه ترین شاعران ادبیات فارسی دانست که از هراس خرابی ایرانی که روزگاری رشک باغ جنان بود زبان مام وطن خویش شدند و وطنیه ها را سرودند تا ابنای وطن را به پاسداشت از میراث ملی و تاریخی سرزمین مادری برانگیزانند. در گفت و گو با مسعود کوهستانی نژاد از پژوهشگران و نویسندگان تاریخ معاصر تلاش کردیم پرده ای از رخسار این نگار بی همتای شعر دوران مشروطه برداریم. دیرگاهی است که دل مشغولی اصلی کوهستانی نژاد انجام پژوهشهایی درباره ادبیات عصر مشروطیت شده است. مشروطیت ایران و رمان فارسی در پنج جلد و مشروطیت ایران و رمان خارجی در چهار جلد از آثار منتشر شده اوست و کتابهای ادبیات حماسی ایران در جنگ جهانی اول»، «ادبیات کودکان و نوجوانان در عصر مشروطیت، طنازان عصر مشروطیت» و «وطنیه ها را نیز در دست انتشار دارد. او می گوید اگر وطنیه های دوران مشروطه را بخوانید از فرط صمیمیت سخن ،شاعران بی اختیار اشک از چشمانتان سرازیر خواهد شد و صدافسوس که در پی از بین رفتن اندیشه اصیل وطن در صد سال اخیر وطنیه ها نیز در صفحه شعر معاصر فارسی رنگ باخته اند.

گفتگو ماهنامه فرهنگ و علوم انسانی با مسعود کوهستانی نژاد

تیر ماه 1402

یکی از برجسته ترین مسائلی که در شعر مشروطه مطرح شد و حوزه گسترده ای از تأملات شاعرانه شاعران آن دوره را در بر میگرفت موضوع وطن بود و آنچه درباره «وطن» و مسائل مرتبط با آن در آثار این دوره به چشم میخورد با دوره های پیشین شعر فارسی تفاوت های برجسته ای داشت به طوری که منجر به شکل گیری گونه ادبی جدیدی به نام «وطنیه» شد. لطفاً درباره تعریف وطنیه ها برایمان توضیح دهید.

وطنیه ها گونه ای از متون ادبی هستند که درون مایه آنها وطن دوستی، نکوداشت ارزشهای ملی یا در اندوه و حسرت افتخارات از دست رفته است. محتوا مخاطب درد و سوژه وطنیه،ها وطن به مفهوم مدرن آن است؛ یعنی در دوره قاجار، فرم مفهوم و تفکر جدیدی درباره وطن شکل گرفت و آن مفهوم، موضوع بخشی از ادبیات ما شد و در ادامه شاعران نویسندگان و هنرمندان ما با احساس و تخیل خودآفرینش هایشان را درباره موضوع وطن ارائه دادند و وطنیه ها را سرودند.

اگرچه ما در اشعار کهن فارسی هم اشاراتی به وطن داریم، اما در ادبیات سنگی وطن به معنای کلیت یک کشور نیست مثلا وقتی در دوره فردوسی صحبت از وطن می شود یک کشور به معنای واحد و یک قلمرو عینی و جغرافیایی واحد نیست. در متون اسطوره ای فارسی اینکه یک چهارچوب داشته باشیم که در آن حقوق ملت و وطن و ساختار حکومت دولت و ابعاد قلمرویی کشور مشخص شده باشد و از یک دولت ملت صحبت کند به صورت بسیار نادر دیده می شود و نباید این توقع را داشت مفهوم مدرن از وطن کشور و ملت و ارتباط بین اینها که وجوه داخلی آن قانون، دولت و ملت و البته تاریخ گذشته و زبان و دین مشترک است. تمام آن چیزهایی است که در مفهوم دولت ملت جدید می تواند تعریف و تشکیل شود. اما در دوران قدیم مثلا در ادبیات دوره صفویه بسیار نادر از کشور و وطن صحبت می شود یا اگر هم شود اشاره به مفهومی مدرن نیست بلکه معنای کهنی دارد که دولتی در آنجا سر کار است و بیشتر عناصر دینی و قومی در آن مشهود است.

در حالی که در دوره جدید مفهوم رابطه بین ملت و دولت شکل می گیرد و تعریف می شود. این مفهوم مدون در ایران ما از حدود اوایل قاجار از دوره فتحعلی شاه و عباس میرزا به بعد طلوع می کند و در اواسط قاجار دوره ناصری اواخر قرن ۱۳ و اوایل قرن ۱۴ قمری وطن برد متفکران و روشنفکران تعریف شده است. البته این تحولات به تبع تحولاتی است که در قرون جدید در اروپا ایجاد می شود و مفهوم دولت ملت جدید شکل می گیرد. سپس به ایران منتقل میشود و در ایران جا می افتد. البته متفکران ایرانی با تأخیر دو سه قرن نسبت به اروپا و غرب این مفهوم وطن و ملت را پذیرفتند.

اساسا چرا وطنیه پدیدار شد و منشا پیدایش آن چیست؟ چه ضرورتی احساس شد و چه مابه ازای خارجی باعث شد که هنرمندان ما احساس کردند لازم است درباره وطن دست به قلم بگیرند؟

ما گفتیم که چهارچوب مفهوم وطن به معنای مدرن در چه دوره ای به وجود آمد دقیقا در همان دوره یعنی دوره قاجار ایران مورد حمله قرار گرفته بود. حمله نخست در چهارچوب محدود کردن قلمرو سیاسی بود و به تدریج قلمرو فرهنگی ما هم کاهش پیدا کرد می دانید که ما یک ایران فرهنگی داریم و یک ایران سیاسی قلمرو ایران فرهنگی فوق العاده مهمتر از ایران سیاسی در آن دوره بود. به هر حال ایران سیاسی ما تحت هجوم ،فکری سیاسی و نظامی قدرتهای خارجی قرار گرفت که شناخته شده ترین این کشورها بریتانیا و روسیه بودند و البته عثمانی هم تا حدی مطرح بود.

از همان ابتدای دوره قاجار شما می بینید که بعد از قرارداد ترکمنچای روسها متعهد به حفظ دولت قاجار توسط عباس میرزا و فرزندانش شدند و راه نفوذ و قدرت نمایی خارجیها به ایران آغاز شد وقتی ناصرالدین شاه میخواهد از تبریز به تهران بیاید و سلطنتش را شروع کند تا سفرای روس و بریتانیا با او نبودند حرکت نکرد این تهاجم که بعدا به تدریج تبدیل به هجوم خارجی ها و در نتیجه ایران به حالتی نیمه مستعمره تبدیل شد تهاجم بسیار سنگینی بود به حدی که اگر قرار بود وزرای ایران تغییر کنند بدون اجازه سفرای روس و انگلیس امکان پذیر نبود تا اینکه بالاخره در فاصله بین ۱۹۰۷ تا ۱۹۲۰ خصوصا در ایام جنگ جهانی اول کلا استقلال ایران از بین رفت و در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفت.

اما تحولات جهانی به سویی دیگر رفت؛ لنین پیدا شد و انقلاب اکتبر شوروی در گرفت و دری به تخته خورد و ما هم سر جای خودمان باقی ماندیم به هر حال همینها باعث سرخوردگی شدیدی بین روشنفکران و هنرمندان ایرانی شد. این سرخوردگی به نوبه خود بیعات مختلفی داشت که یکی از آنها اعتراض شدیدی بود که آنها سعی میکردند در این میان داشته باشند. بعدی از این اعتراضات به وجود آمدن شاخه ای از ادبیات به نام ادبیات وطنبه است. دقت کنید که ما ادبیات حماسی هم داریم اما الزاماً این دو با هم یکی نیستند، ما اکنون در مورد ادبیات وطنیه صحبت می کنیم یکی از پیامدهای این کنش و واکنش سیام به تهاجم خارجی ها و از بین بردن استقلال داخلی و خارجی ایرانی ها این بود که هنرمندان ایرانی شروع کردند دردمندی هایشان را راجع به وطنشان بیان کنند منشان پیدایش و امید ها در واقع پیامدی از آن تهاجم همه جانبه خارجی بود که ایران را در آستانه فروپاشی قرار داد.

اشاره فرمودید که ما در آن دوره هم زمان هم ادبیات حماسی و هم وطنیه ها را داشتیم که این دو هم پوشانی داشتند. ادبیات وطنیه ها چه تفاوتی با ادبیات حماسی دارد؟

پرسش خوبی است. هدف اصلی ادبیات حماسی تهییج نیروهایی است که وارد جنگ و نزاع می شوند که الزاما درباره کلیت وطن صحبت نمی کند. اما در وطنیه ها موضوع کل وطن است. یعنی اصل را کل وطن میگیرند و شاخه های مختلفی دارد که یک شاخه آن تهیج کردن مردم برای شرکت کردن در جنگ است. ما انواع وطنیه ها داریم که یکی از آنها حماسی است. از این منظر موضوع کلیت وطن است؛ یعنی از زاویه وطن وارد می شود و تهییج حماسی میکند. درست است که در ادبیات حماسی نیز این اتفاق رخ میدهد اما ادبیات حماسی به صورت موردی درباره یک جنگ و یا تعدادی متصل از جنگها سراییده می شود تا مردم برای شرکت در جنگ تهییج شود در هر حال ادبیات حماسی بر بخشی از ادبیات وطنیه ها هم پوشانی دارد اما به طور کل ادبیات وطنيه ما دایره عام بودنش نسبت به ادبیات حماسی بیشتر است.

آیا با توجه به تنوع مفاهیمی که در وطنیه ها وجود دارد برای این اشعار تاکنون دسته بندی خاصی در نظر گرفته شده است؟

در مورد انواع ادبیات وطنیه

باید گفت ما دو نوع تقسیم بندی داریم یک نوع فرم است و یک نوع محتوا تقسیم بندی فرم و شکلی ما به این ترتیب است که وطنیه هایمان به طور متعارف به دو قسمت نظم و نثر تقسیم می شوند البته عمده وطنیه های ما نظم و شعر هستند و بخش کمتری از آن نثر هستند. اما از نظر محتوایی ادبیات وطنیه ها را می توانیم به هفت موضوع تقسیم بندی کنیم، زیرا هفت نوع رویکرد درون این وطنیه ها دیده می شود که من می خواهم هر یک از آنها را برای شما بیان کنم:

نوع اول ادبیات وطنیه

تاله و شکوائیه از حال وطن هستند، ملامت از بی حسی مردمی است که در این وطن زندگی میکنند چون به نظر شاعر، کاهلی مردم این وضع خراب وطن را به وجود آورده است و شاعر شاکی است که چرا وطن من به این شکل درآمده و چرا باید این وضعیت را داشته باشیم هر که به داغ و درد وطن گریه سر کنم روی زمین از خون دیده و دل تر کنم خواهم به سر کنم از غمش خاکها ولی خاکی به جا نمانده چه خاکی به سر کنم موضوع وطنیه های مذکور شکوائیه از وضعیت موجود وطن هستند. البته این طور یست که بگویم همه ابیات این وطنیه ای که برایتان خواندم چنین مضمونی داشته شد، اما رویکرد غالب آن ناله و شکوائیه از وطن است.

نوع دوم ادبیات وطنیه ها

شکوائیه کمتری دارد و اوضاع سیاسی داخلی را هدف و موضوع قرار می دهد و می گوید وطن من به دلیل اوضاع سیاسی است که به چنین و آمده در نتیجه شکوائیه کلی نمی کند و موضوع را عینی تر بیان می کند؛ یعنی سمیت فعلی وطن صحبت می کند که مثلا اختلاف میان احزاب یا سران قوم چنین وضعیتی را به وجود آورده است وضعیت داخلی وطن را بیان می کند و علل داخلی آن برایش مهم است.

ای خوشا آن ملت پولاد چنگ / کز عمل زد شیشه ذلت به سنگ

در مقام اتحاد آمد به پیش / کرد جانها متحد با جان خویش

اولین شرط نجات از بندگی / وحدت ملی است اندر زندگی

ملتی کو را نه وحدت گشت یار / بر فنایش حکم داده روزگار

ملتی کاندر نفاق و جهل زیست / زندگی از بهر او جز مرگ نیست

زنده جاوید باشد ملتی / کر نفاقش نیست بر دل ذلتی

وای بر آن ملت بی پایه ای / کش و وحدت نیست کمتر مایه ای

عشق وحدت می دهد ما را قوام/ و ز سعادت می کند خیر الانام

نوع سوم ادبیات وطنیه ها

در بیان صدیت با خارجیها و اشغالگران ایران است که یکی از مهم ترین انواع وطنیه ها همین است؛ یعنی در وطنیه نوع مذکور شاعر و هنرمند بخشش این است که خارجیانی که به ایران آمدند چه بلایی سر ما آوردند. اینجا دیگر بحث اینکه شما بنشینید و بگویید احزاب سیاسی چه کارهایی کردند و نکردند نیست. بلکه می گوید که تهاجم خارجی چیست چه کارهایی کرده و چه بلاهایی بر سر مردم آورده است.

اوضاع ملک رنگ دگر گشته / اقبال از آن فلک زده برگشته

اوقات قیمتی اش هدر گشته اید بوده کارهایش بتر گشته

پیش حدنگ کینه سپر گشته/ او را نصیب خون جگر گشته

این ملک را به یار و نه غمخواره است / این ملک سخت بی کس و بیچاره است.

خصم آمده به کشور کیکاووس / ویران شمال و شرق زجور روس

گشت انگلیس دوستی اش معکوس / رستم چه شد کجا شده گیو و طوس

ایران شده و هستی خود مایوس / از کینه خصم نیست وطن محروس

تاراج شد و لشکر روسیه/ ساوجبلاغ و جوی و ارومیه

یا مال خصم کشور بهمن شد / مقهور خار نرگس و سوسن شد.

زایبل که یادگار تهمتن شد / از جور انگلیس چو گلخن شد.

قائن دچار حمله دشمن شد / میدان جنگ اسلو و ژرمن شد.

از کف چه داد ،روس لهستان را / اشغال کرد ملک قهستان را ”

نوع چهارم ادبیات وطنیه

بیان تهییج حماسی مردم برای مقابله با حمله خارجیان و اشغالگران میهن است. اینجا همان جایی است که ادبیات وطنیه ها با ادبیات حماسی هم پوشانی پیدا میکنند. این نوع ادبیات در واقع تهییج حماسی مردم برای مقابله با حمله خارجیان و اشغالگران میهنی است. همان طور که می دانید، در جنگ جهانی اول ایران به طور کلی اشغال شد اما قبل از آن و پس از قرارداد ۱۹۰۷ ایران عملاً به مناطق نفوذ خارجی روسها در شمال و انگلیسیها در جنوب تقسیم بندی شده و نیروهای خارجی در شمال و جنوب ایران مستقر بودند در انقلاب مشروطه وقتی مجاهدان مشروطه طلب در تبریز توانستند قوای استبدادی را عقب برانند، روسها به تبریز حمله کردند و رهبر مجاهدان ستارخان بزرگ برای مقابله با آنها حتی حاضر شد به کمک محمد علی شاه برود که با هم میجنگیدند به محمد علی شاه گفت: «پدر عزیز پدر تاج دار اینها دارند می آیند من با اینها چه کنم ایران به این وضعیت دچار شده بود.

بیدار دشمنان من و تو در خواب / غافل شدیم تا که از سر رفت آب
برخیز و سوی مرگ ز جان بشتاب / جورج آمده به خوابگه داراب
ای قائدین ملت و ای احزاب / گرشاسب کو کجا شده زال و زاب
تا بنگرد خصم مجاور را / کز دست ما گرفته بنادر را “

نوع پنجم ادبیات وطنیه

ما ادبیات با گرایش تاریخی است؛ یعنی در این وطنیه ها هدف شاعر و هنرمند ما بیان شکوه مجد و عظمت ایران در گذشته است. ادبیات باستان گرایانه ما با این قسمت هم پوشانی پیدا می کند. ادبیات باستان گرایانه و اساساً تفکر باستان گرایانه ما که از حدود اواخر قرن ۱۹ شروع می شود، پیامدهایی برای خودش داشت که از جمله در حوزه هنر هم تجلیاتی را می بینیم که بخشی از آن در وطنیه هاست؛ یعنی هنرمندان و ادیبان ما با استفاده از حربه شعر و نثرشان مردم را متوجه عظمت بزرگی و موضوع تاریخی ما می کردند.
ای وطن ای مقبر مکرم آبا / ای ز تو روشن دل و دو دیده بینا
بود زمانی که بود باز به سویت / دیده رشک تمام کشور دنیا

صحن تو بد همچو باغ جلد مزین / گنج تو لبریز بدر لؤلؤ لالا

عرصه تو پاک بد ز لوث مظالم / سطحه تو جای عدل بود سراپا
سینه صاف تو جایگاه هنر بود/ بی هنران را شود جای در آنجا
از تو پدیدار گشت و ز تو نمایان / حشمت کیخسرو و عدالت کسری
بود به یونان و مصر امر تو نافذ بود به هند و به سند حکم تو مجری
ناخلفان پست کرده قدر تو افسوس / حق تو نشناختند آه و دریغا
اما کجا رفت اما آن همه حشمت / أما كجا رفت اما آن همه آوا .

نوع ششم ادبیات وطنیه

اساساً کاری به اینها ندارد، بلکه توصیف زیبایی های این وطن را می کند. از وطن می گوید که چه کوه ها رودخانه های قشنگی چه مردم با صفایی دارد. سعی می کنند وجوه مثبت با هم بودن وجوه مثبتی که در این آب و خاک وجود دارد. زیبایی های اجتماعی دینی و فرهنگی را بگوید شاعر می گوید این وط چنین زیبایی هایی دارد. یک طرف اصفهان است و یک طرف آذربایجان و طرف دیگر خراسان و… در واقع شاعر می خواهد به مخاطب امید بدهد و بگوید این وطن با این زیبایی ها آینده روشنی دارد.
تعالى الله الا ای دوستداران / عجب آب و هوایی دارد ایران
نسیمش جان فزا چون نکهت جان / هوایش با صفا چون روح و ریحان
میان سبزه زارش شاخ مینا / چو بر طاق فلک عقد ثریا
زمیش عشرت آمیر و طرب خیر / هوایش مشک بپز و بهجت انگیز
فروزان هر گلش چون شمع تابان / درخشان سنبلش چون مهر رخشان
در تأثیر هوایش بوستانها / منور چون ز انجمن آسمانها
بسی یاقوت در دامان نهفته / هزارش گل به گلین ها شکفته
فضایش دل گشا چون باغ رضوان / ز هر سنگش روان صد آب حیوان
فروزان لاله در هر جویبارش / خروشان مرغکان بر شاخسارش
نواخوان بلیل مستش به آهنگ / گرفته شاخ گل چون جنگ در چنگ
به گلشن گرم در دستان صراحی / سراید نغمه ها بر هر نوایی *

نوع هفتم وطنیه ها

این است که راهنمایی می کند در این نوع وطنیه شاعر رهنمود می دهد و آموزشی و تربیتی است از جمله عنوان یکی از وطنیه ها در نصیحت ابنا و فرزندان وطن است گفته اش این است که:
بدون اسلحه اندر نیستان / شکار از چنگ شیر نر ربودن
به فکر کوته و تدبیر ناقص از کار مملکت عقده گشودن
ز غفلت از گروه مستبدین / تمنای وطن خواهی نمودن
نمودن ضرب واحد را به واحد / به مقدار عدد آنگه فزودن
بود صد بار آسان تر که چون عبد / مطیع دولت بیگانه بودن
ز مأمورين بدخواه اجانب / کلام زور و حرف بد شنودن
این نوع ادبیات وطنیه در واقع ادبیات آموزشی و نصیحت گونه است. در اینجا هنرمند سعی می کند نصیحت کند هدفش این نیست که تهییج کند که برویم شمشیر در دست بگیریم و سر اشغالگران را ببریم میگوید شما با دشمن کاری نداشته باشید اگر میخواهید وطن خود را بسازید لازم است که قدرت دانش ثروت و همت داشته باشید کار و فعالیت کنید در این بخش وطنیه ها با ادبیات آموزشی و تربیتی هم پوشانی دارد.

همان طور که در ابتدای بحث یادآور شدید «دولت» و «ملت» از مفاهیم مدرنی بود که برای اصلاح ساختار سیاسی کشور در انقلاب مشروطه مطرح شد و شاعران آزادی خواه نیز در آثار خود با تکیه بر این مفاهیم سعی در شناساندن دولت مطلوب خود به مخاطبانشان داشتند. آیا در وطنیه ها نیز مسائلی درباره رابطه ملت و دولت و توقعات ملت از دولت هم به میان می آید؟

صد در صد من قبل از پاسخ به این پرسش باید بگویم تمام این وطنیه ها محصول انقلاب فرهنگی مشروطیت هستند؛ یعنی وقتی انقلاب فرهنگی مشروطیت شروع می شود. آن تفکر دولت ملت مدرن پذیرفته میشود و به تدریج به حیطه فرهنگی وارد می شود. مشروطه شکل می گیرد تا شما تسامح و آزادی فرهنگی داشته باشید.

بعد از مشروطیت در مملکت آزادی به وجود می آید. پس قطعا در خلال تمام آن انواع و طلبه هایی که برای شما از نظر محتوایی بیان کردم رابطه بین دولت ملت آزادی و ارادتی هست اصلا اگر شما مفهوم آزادی و العلم وجود آزادی را در جامعه از وطنیه ها نگیرید چیزی از آنها نمی ماند درباره رابطه بین دولت و ملت در وطنیه ها به شدت صحبت و بخشا می کنند شاعران از حال وطن ناله و شکوائیه می کنند و در بسیاری از موارد می گویند دلیل اصلی ویرانی وطن ناکارآمدی دولت و حکومت و نبود آزادی است. اما حالا که آزادی داریم باید وطنمان را بسازیم.
وقتی رابطه دولت و ملت گفته شود توقعات طرفین هم مطرح می شود اما تماماً اصل وطن است و فرع دولت است. دقیقاً صحبت می شود که ملت و دولت هر یک چه حقوق و وظایفی دارند در رأس آنها آزادی و عدالت جزو حقوق ثانی ملت است. همراه با آن زمانی که به وطن حمله می شود. این سؤال مطرح می شود چرا خارجی ها به آن حمله می کنند؟ برای اینکه یک دولت و حکومت فاسد ملتش را به صلابه کشیده است. در زمانی که برای مقابله با خارجی ها در اشعار وطنیه مردم تهیج حماسی می شوند شاعر می گوید این وطن متعلق به تو مردم است و تو باید بلند شوی و از آن دفاع کنی نمی گوید متعلق به دولت است و دولت باید از آن دفاع کند می گوید باید کسی را در آنجا به عنوان نماینده بگذارید و چون متعلق به شماست باید در آن نماینده نظارت کنید دقیقا چنین مواردی در این اشعار هست. البته دیدگاه خیلی پیشرفته ای است. اساسا در اشعار وطنیه نوگرایی بسیار زیبا و دقیقی می بینید که تا بخوانید باور نکردنی می نماید.
این دود سیه فام که از نام وطن خاست/ از ماست که بر ماست.
وین شعله سوزان که درآمد و چپ و راست از ماست که بر ماست.
جان گر به لب ما رسید از غیر ننالیم/با کس نسگالیم
از خویش نالیم که جان سخن اینجاست/ از ماست که بر ماست
یک ان جو موافق شد یک دشت سپاه است / با تاج و کلاه است.
ملکی چو نفاق آورد او یکه و تنهاست/ از ماست که بر ماست

طبق توضیحات جنابعالی شاعران وطنیه را می توان به تغییری مبارزان سیاسی نامید زیرا از طریق آثار و اشعار خود برای پیروزی جنبش مشروطه و مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی مبارزه می کردند پرسشی که پیش می آید این است که غیر از شاعران شاخص مشروطه که وطن از کلیدواژه ها و مفاهیم اصلی شعرشان – بود، آیا شاعران وطنیه سرای دیگری هم هستند که تا به حال در تاریخ – ادبیات معاصر ما به درستی شناخته شده نباشند؟

من لیستی تهیه کردم که چیزی نزدیک به ۵۵۰ وطنیه است. البته اسم شاعر و و نویسنده بسیاری از این آثار مشخص نیست زیرا این سرایندگان هنرمندانی بودند. که وقتی انقلاب فرهنگی مشروطه واقع شد فقط میخواستند هنر خود را منتشر کنند. به همین دلیل است که خیلی از اینها اسم ندارند و فقط نوشته شده وطنیه از نویسنده گمنام وقتی میخوانید متوجه میشوید که چقدر این وطنیه زیباست. بسیاری اسم مستعار دارند مانند دهقان رضا حسینی و ما اصلا نمی نشیم این ها چه کسانی هستند حتی حروف اختصاصی مانند بد می کند و در سال ۱2۸۶ شمسی م.ج.د وطنیه گفته که آن را «بحر طویل وطن» نام نهاد آن متن یک نثر است و نویسنده نام خود را پایان اثرش «خادم وطن م.ج.د» می نویسد عبارت این طور شروع می شود صفحه تاریخ اگر بنگریم از روی تصور همه از شوکت ایران در به سخن آمده بر مکنت این ملت و دولت کلماتی می سرایند که از اندازه و احتساب برون است. اما شما نمیدانید این فرد چه کسی است.

تعداد زیادی از این وطنیه ها هم اسم دارند بسیاری از کسانی که ما به عنوان بزرگان و ادیبانمان می شناسیم وطنیه دارند مانند ملک الشعرای بهار ابراهیم – پورداوود خان ملک ساسانی که بعدا شروع به نوشتن کتاب تاریخی کرد میرزاده عشقی ادیب زاده ،اسکویی، ابوالقاسم لاهونی ابوالقاسم سروش پدر زمان نویسی مدرن ایران رشید یاسمی شیخ الرئیس قاجار سرخوش رشتی علی شایگان اشرف الدین حسینی (نسیم شمال ادیب الممالک فراهانی و اینها همه کسانی و هستند که وطنیه های زیادی را در قالبهای مختلف شعر (مانند قصیده دوبیتی و (رباعی) و نشر ارائه می دادند.

جالب این است که اینها تقریباً بخش عمده شان اصلاً از صفحه روزگار حذف شدند. آنهایی که معروف اند مانند بهار، یحیی ریحان که روزنامه گل زرد را منتشر می کرد یا مانند رشید یاسمی اینها بعدها به وطلبه هایشان اشاره نکردند. این عجیب است. نمی گویند ما چنین اشعاری سرودیم، انگار یک حس با وقفه زمانی بوده که همه آمدند و بعد خارج شدند و دیگر کاری به آن نداشتند. به نظر می رسد شکست عظیمی خوردند و آن را به دست فراموشی سپردند.

آیا می توان فرض کرد یکی از عللی که برخی شاعران از حروف اختصاری با تخلص برای اشعار وطنیه شان استفاده می کردند. انتقادهایی است که از اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور داشته اند؟

شاید اما در آن دوره اشکالی هم نداشته نامهایشان را بگویند. شاید به دلایلی تمایل به این کار نداشتند. نمی دانم چرا اینها نامشان را ننوشتند، آیا مسئله سیاسی داشتند؟ آیا مسئله گرایشهای مذهبی شان در میان بوده یا اصلا نمی خواستند که معروف شوند. برخی فقط می خواستند حرفشان را زده باشند و حتی شاید بزرگ منش بودند و نمی خواستند نامشان مطرح شود.

واقعیت این است که به مناسبت برهه زمانی که در آن دچار هستیم ما در این پرونده به ادبیات مشروطه رجوع کرده ایم، چرا که اشعار آن دوران بیش از صد سال پیش درد کهنه و در عین حال تازه ما را بازگو کرده است. به نظر جنابعالی چرا وطنیه ها به عنوان یکی از شاخه های مهم ادبیات مشروطه بعد از آن دوران تقریبا نابود و فراموش شده است؟

بحث دقیقاً همین است که چرا هنوز نه تنها ادبیات عصر مشروطیت، بلکه تفکر مشروطیتمان زنده است. چرا الان کسی جرئت نمی کند در مورد انجمن های ایالتی و ولایتی صحبت کند؟ در حالی که انجمنهای ایالتی و ولایتی یکی از بزرگترین دستاوردهای زنده مشروطیت بود. جالب است که بیش از هر کسی در به وجود آمدن انجمن های ایالتی ولایتی روحانیون و علما مشارکت داشتند. من یک جلد کتاب دارم که راجع به این موضوعات است و ده سال است که ناشر آن را چاپ نکرده است. اما فرود وطنیه ها از کجا شروع می شود؟ ما می بینیم که دقیقا از سال ۱۳۰۴ ۱۳۰۵ به بعد وطنیه ها تمام شد و دیگر چیزی به نام وطنیه ها نداریم چرا؟

مگر شما وطن ندارید؟ مگر در جنگ جهانی دوم ایران اشغال نشد؟ مگر ظلم و ستم حکومت ها نبود؟ مگر اختناق، سانسور، ظلم و استبداد داخلی نداشتیم؟ پس چرا وطنیه ها رو به اقول رفتند؟ چرا در دوره مشروطه این اشعار سروده شد ولی در دوره پهلوی نشده شاهنامه مدرن ما وطنیه ها هستند نمی خواهم بگویم به استواری شعر فردوسی، این عیت است. این شاعران واقعا دردمند هستند و اگر اشعارشان را بخوانید ناخودآگاه گریه خواهید کرد اما چرا پس از سالهای ۱۳۰۴، ۱۳۰۵ به بعد تاکنون وطنیه نداریم؟ مگر مطبوعات نداشتیم؟ چندین برابر دوره مشروطه مطبوعات داشتیم. مگر امکانات چاپ نداشتیم؟ چندین برابر دوران مشروطه داشتیم. پس چرا وطنیه هایمان در آن زمان تمام شد؟

موضوع تفکر رایج است. به نظر می رسد پس از مشروطیت اتفاقا اندیشه اصیل وطن به معنای واقعی اش از بین میرود و موضوعی که مطرح می شود یک وطن دولت ساخت است. در حالی که اندیشه مشروطیت بر پایه وطن ملت ساخت است. در زمان مشروطه هیچ کس چه شاه و چه وررا جرئت نداشت درباره مجلس و حق مردم چیزی بگوید به همین دلیل در مشروطه وطنبه دارید و پس از آن واقعاً فقط دولتیه و تبلیغات ایدئولوژیک به چشم می خورد.

از مشروطه به بعد مدام اشعاری در مدح دولت می بینید ولی به در مدح وطن در حالی که در دوره مشروطه دقیقاً برعکس این است. شما در مشروطه به ندرت شعری را پیدا می کنید که دولت تعریف کنند. اما آن زمانی که انقلاب فرهنگی مشروطه و ارزشه توسط نیروهای خارجی و قوای متعارض طبقاتی و استبدادی داخلی لگدکوب شد.وقتی اندیشه های مشروطه خواهی به شکست منجر شد و در نتیجه این وطنیه ها هم از بین رفت تفکر عوض شد. هنگامی که اندیشه وطن خواهی از این زمانه رخت بریست شاعر هم که از سویی با الهامات غیبی خود سروکار دارد و از سوی دیگر در گفت و گو با زمانه خود است سرودن اشعار وطنی را کنار گذاشت .

 

دسته بندی:

مصاحبه ها

برچسب ها:

اشتراک گذاری:

آنچه در این مقاله میخوانید:

عضویت در خبرنامه شاپکس

[contact-form-7 id="c5eac1c" title="فرم تماس 1"]

   دیدگاه مشتریان

دیدگاهشما لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

   منتخب سردبیر

جدید ترین مطالب
ویدئو
پادکست
برندسازی
هوش تجاری
ملی شدن نفت یا دولتی شدن نفت؟
یاداشت ها
ملی شدن نفت یا دولتی شدن نفت؟

پس از گذشت ۸۴ سال، نفت دولتی شد یا ملی (مردمی یا ملتی)؟ آنچه…

مدیر سایت
مدیر سایت

زمان مطالعه 3 دقیقه

معرفی کتاب چالش‌ها و تعاملات ایران و عراق در نیمه نخست سده بیستم
آثار مکتوب, کتاب ها
معرفی کتاب چالش‌ها و تعاملات ایران و عراق در نیمه نخست سده بیستم

نویسنده: مسعود کوهستانی‌نژادناشر: مرکز اسناد و خدمات پژوهشی تهران – تابستان ۱۳۸۴ در بخش…

مدیر سایت
مدیر سایت

زمان مطالعه 2 دقیقه

معرفی کتاب تاریخ ایران
آثار مکتوب, کتاب ها
معرفی کتاب تاریخ ایران

کتاب تاریخ ایران یکی از آثار مکتوب من در بخش کتاب ها است که…

مدیر سایت
مدیر سایت

زمان مطالعه 3 دقیقه

تاریخ روابط ایران و آمریکا | بررسی روابط تجاری ایران و آمریکا در سال 1929
مقالات, آثار مکتوب
تاریخ روابط ایران و آمریکا | بررسی روابط تجاری ایران و آمریکا در سال 1929

در این بخش از مقالات، روابط ایران و آمریکا در سال ۱۹۲۹ را بررسی…

مدیر سایت
مدیر سایت

زمان مطالعه 17 دقیقه

سید ضیاء الدین طباطبائی و تحلیل رمان «پرت سعید» | سید رمانتیک
مقالات, آثار مکتوب
سید ضیاء الدین طباطبائی و تحلیل رمان «پرت سعید» | سید رمانتیک

این مقاله با عنوان “سید رمانتیک” به قلم اینجانب، مسعود کوهستانی‌نژاد، به بررسی رمانی…

مدیر سایت
مدیر سایت

زمان مطالعه 11 دقیقه

فمینیسم ایرانی از منظر تاج السلطنه
مقالات, آثار مکتوب
فمینیسم ایرانی از منظر تاج السلطنه

این مقاله یکی از مقالاتی است که در یکی از مجلات به چاپ رسیده…

مدیر سایت
مدیر سایت

زمان مطالعه 24 دقیقه

نشریات قدیمی | اقیانوسی از اطلاعات برای تاریخ‌ نگاری
آثار مکتوب, مصاحبه ها
نشریات قدیمی | اقیانوسی از اطلاعات برای تاریخ‌ نگاری

نخستین مصاحبه یا نشست تخصصی بخش نشریات کتابخانه مجلس «اهمیت جراید و نشریات قدیمی…

مدیر سایت
مدیر سایت

زمان مطالعه یک دقیقه

حقابه هیرمند، از معضلی محلی تا انبار باروت
یاداشت ها
حقابه هیرمند، از معضلی محلی تا انبار باروت

بار دیگر همچون دفعات گذشته، موضوع «حقآبه ایران از رودخانه هیرمند» به مشکلی بزرگ…

مدیر سایت
مدیر سایت

زمان مطالعه 3 دقیقه

مسعود کوهستانی نژاد

وبسایت شخصی و آموزشی

تمامی حقوق این وب‌سایت متعلق به مسعود کوهستانی‌ نژاد است. استفاده از محتوای سایت تنها با ذکر منبع مجاز می‌باشد.
درباره من
تماس با من

دوره های آموزشی

  • دوره منبع شناسی
  • دوره سند شناسی
  • دوره روش تحقیق

ویدیو

  • ویدئو های کانال یوتیوب
  • ویدئو مصاحبه ها
  • ویدئو های شخصی

فروشگاه

  • کتاب ها
  • فایل ها صوتی
  • فایل های متنی
  • تصاویر

عضویت در خبرنامه

[mc4wp_form id=2994]

1000

kouhestaninejad@

500

masoud kouhestaninejad

400

sanadiran1

تمامی حقوق این وبسایت متعلق به مسعود کوهستانی نژاد می باشد.