شاعران دوره مشروطه را می توان وطن خواه ترین شاعران ادبیات فارسی دانست که از هراس خرابی ایرانی که روزگاری رشک باغ جنان بود زبان مام وطن خویش شدند و وطنیه ها را سرودند تا ابنای وطن را به پاسداشت از میراث ملی و تاریخی سرزمین مادری برانگیزانند. در گفت و گو با مسعود کوهستانی نژاد از پژوهشگران و نویسندگان تاریخ معاصر تلاش کردیم پرده ای از رخسار این نگار بی همتای شعر دوران مشروطه برداریم. دیرگاهی است که دل مشغولی اصلی کوهستانی نژاد انجام پژوهشهایی درباره ادبیات عصر مشروطیت شده است. مشروطیت ایران و رمان فارسی در پنج جلد و مشروطیت ایران و رمان خارجی در چهار جلد از آثار منتشر شده اوست و کتابهای ادبیات حماسی ایران در جنگ جهانی اول»، «ادبیات کودکان و نوجوانان در عصر مشروطیت، طنازان عصر مشروطیت» و «وطنیه ها را نیز در دست انتشار دارد. او می گوید اگر وطنیه های دوران مشروطه را بخوانید از فرط صمیمیت سخن ،شاعران بی اختیار اشک از چشمانتان سرازیر خواهد شد و صدافسوس که در پی از بین رفتن اندیشه اصیل وطن در صد سال اخیر وطنیه ها نیز در صفحه شعر معاصر فارسی رنگ باخته اند.
گفتگو ماهنامه فرهنگ و علوم انسانی با مسعود کوهستانی نژاد
تیر ماه 1402
یکی از برجسته ترین مسائلی که در شعر مشروطه مطرح شد و حوزه گسترده ای از تأملات شاعرانه شاعران آن دوره را در بر میگرفت موضوع وطن بود و آنچه درباره «وطن» و مسائل مرتبط با آن در آثار این دوره به چشم میخورد با دوره های پیشین شعر فارسی تفاوت های برجسته ای داشت به طوری که منجر به شکل گیری گونه ادبی جدیدی به نام «وطنیه» شد. لطفاً درباره تعریف وطنیه ها برایمان توضیح دهید.
وطنیه ها گونه ای از متون ادبی هستند که درون مایه آنها وطن دوستی، نکوداشت ارزشهای ملی یا در اندوه و حسرت افتخارات از دست رفته است. محتوا مخاطب درد و سوژه وطنیه،ها وطن به مفهوم مدرن آن است؛ یعنی در دوره قاجار، فرم مفهوم و تفکر جدیدی درباره وطن شکل گرفت و آن مفهوم، موضوع بخشی از ادبیات ما شد و در ادامه شاعران نویسندگان و هنرمندان ما با احساس و تخیل خودآفرینش هایشان را درباره موضوع وطن ارائه دادند و وطنیه ها را سرودند.
اگرچه ما در اشعار کهن فارسی هم اشاراتی به وطن داریم، اما در ادبیات سنگی وطن به معنای کلیت یک کشور نیست مثلا وقتی در دوره فردوسی صحبت از وطن می شود یک کشور به معنای واحد و یک قلمرو عینی و جغرافیایی واحد نیست. در متون اسطوره ای فارسی اینکه یک چهارچوب داشته باشیم که در آن حقوق ملت و وطن و ساختار حکومت دولت و ابعاد قلمرویی کشور مشخص شده باشد و از یک دولت ملت صحبت کند به صورت بسیار نادر دیده می شود و نباید این توقع را داشت مفهوم مدرن از وطن کشور و ملت و ارتباط بین اینها که وجوه داخلی آن قانون، دولت و ملت و البته تاریخ گذشته و زبان و دین مشترک است. تمام آن چیزهایی است که در مفهوم دولت ملت جدید می تواند تعریف و تشکیل شود. اما در دوران قدیم مثلا در ادبیات دوره صفویه بسیار نادر از کشور و وطن صحبت می شود یا اگر هم شود اشاره به مفهومی مدرن نیست بلکه معنای کهنی دارد که دولتی در آنجا سر کار است و بیشتر عناصر دینی و قومی در آن مشهود است.
در حالی که در دوره جدید مفهوم رابطه بین ملت و دولت شکل می گیرد و تعریف می شود. این مفهوم مدون در ایران ما از حدود اوایل قاجار از دوره فتحعلی شاه و عباس میرزا به بعد طلوع می کند و در اواسط قاجار دوره ناصری اواخر قرن ۱۳ و اوایل قرن ۱۴ قمری وطن برد متفکران و روشنفکران تعریف شده است. البته این تحولات به تبع تحولاتی است که در قرون جدید در اروپا ایجاد می شود و مفهوم دولت ملت جدید شکل می گیرد. سپس به ایران منتقل میشود و در ایران جا می افتد. البته متفکران ایرانی با تأخیر دو سه قرن نسبت به اروپا و غرب این مفهوم وطن و ملت را پذیرفتند.
اساسا چرا وطنیه پدیدار شد و منشا پیدایش آن چیست؟ چه ضرورتی احساس شد و چه مابه ازای خارجی باعث شد که هنرمندان ما احساس کردند لازم است درباره وطن دست به قلم بگیرند؟
ما گفتیم که چهارچوب مفهوم وطن به معنای مدرن در چه دوره ای به وجود آمد دقیقا در همان دوره یعنی دوره قاجار ایران مورد حمله قرار گرفته بود. حمله نخست در چهارچوب محدود کردن قلمرو سیاسی بود و به تدریج قلمرو فرهنگی ما هم کاهش پیدا کرد می دانید که ما یک ایران فرهنگی داریم و یک ایران سیاسی قلمرو ایران فرهنگی فوق العاده مهمتر از ایران سیاسی در آن دوره بود. به هر حال ایران سیاسی ما تحت هجوم ،فکری سیاسی و نظامی قدرتهای خارجی قرار گرفت که شناخته شده ترین این کشورها بریتانیا و روسیه بودند و البته عثمانی هم تا حدی مطرح بود.
از همان ابتدای دوره قاجار شما می بینید که بعد از قرارداد ترکمنچای روسها متعهد به حفظ دولت قاجار توسط عباس میرزا و فرزندانش شدند و راه نفوذ و قدرت نمایی خارجیها به ایران آغاز شد وقتی ناصرالدین شاه میخواهد از تبریز به تهران بیاید و سلطنتش را شروع کند تا سفرای روس و بریتانیا با او نبودند حرکت نکرد این تهاجم که بعدا به تدریج تبدیل به هجوم خارجی ها و در نتیجه ایران به حالتی نیمه مستعمره تبدیل شد تهاجم بسیار سنگینی بود به حدی که اگر قرار بود وزرای ایران تغییر کنند بدون اجازه سفرای روس و انگلیس امکان پذیر نبود تا اینکه بالاخره در فاصله بین ۱۹۰۷ تا ۱۹۲۰ خصوصا در ایام جنگ جهانی اول کلا استقلال ایران از بین رفت و در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفت.
اما تحولات جهانی به سویی دیگر رفت؛ لنین پیدا شد و انقلاب اکتبر شوروی در گرفت و دری به تخته خورد و ما هم سر جای خودمان باقی ماندیم به هر حال همینها باعث سرخوردگی شدیدی بین روشنفکران و هنرمندان ایرانی شد. این سرخوردگی به نوبه خود بیعات مختلفی داشت که یکی از آنها اعتراض شدیدی بود که آنها سعی میکردند در این میان داشته باشند. بعدی از این اعتراضات به وجود آمدن شاخه ای از ادبیات به نام ادبیات وطنبه است. دقت کنید که ما ادبیات حماسی هم داریم اما الزاماً این دو با هم یکی نیستند، ما اکنون در مورد ادبیات وطنیه صحبت می کنیم یکی از پیامدهای این کنش و واکنش سیام به تهاجم خارجی ها و از بین بردن استقلال داخلی و خارجی ایرانی ها این بود که هنرمندان ایرانی شروع کردند دردمندی هایشان را راجع به وطنشان بیان کنند منشان پیدایش و امید ها در واقع پیامدی از آن تهاجم همه جانبه خارجی بود که ایران را در آستانه فروپاشی قرار داد.
اشاره فرمودید که ما در آن دوره هم زمان هم ادبیات حماسی و هم وطنیه ها را داشتیم که این دو هم پوشانی داشتند. ادبیات وطنیه ها چه تفاوتی با ادبیات حماسی دارد؟
پرسش خوبی است. هدف اصلی ادبیات حماسی تهییج نیروهایی است که وارد جنگ و نزاع می شوند که الزاما درباره کلیت وطن صحبت نمی کند. اما در وطنیه ها موضوع کل وطن است. یعنی اصل را کل وطن میگیرند و شاخه های مختلفی دارد که یک شاخه آن تهیج کردن مردم برای شرکت کردن در جنگ است. ما انواع وطنیه ها داریم که یکی از آنها حماسی است. از این منظر موضوع کلیت وطن است؛ یعنی از زاویه وطن وارد می شود و تهییج حماسی میکند. درست است که در ادبیات حماسی نیز این اتفاق رخ میدهد اما ادبیات حماسی به صورت موردی درباره یک جنگ و یا تعدادی متصل از جنگها سراییده می شود تا مردم برای شرکت در جنگ تهییج شود در هر حال ادبیات حماسی بر بخشی از ادبیات وطنیه ها هم پوشانی دارد اما به طور کل ادبیات وطنيه ما دایره عام بودنش نسبت به ادبیات حماسی بیشتر است.
آیا با توجه به تنوع مفاهیمی که در وطنیه ها وجود دارد برای این اشعار تاکنون دسته بندی خاصی در نظر گرفته شده است؟
در مورد انواع ادبیات وطنیه
باید گفت ما دو نوع تقسیم بندی داریم یک نوع فرم است و یک نوع محتوا تقسیم بندی فرم و شکلی ما به این ترتیب است که وطنیه هایمان به طور متعارف به دو قسمت نظم و نثر تقسیم می شوند البته عمده وطنیه های ما نظم و شعر هستند و بخش کمتری از آن نثر هستند. اما از نظر محتوایی ادبیات وطنیه ها را می توانیم به هفت موضوع تقسیم بندی کنیم، زیرا هفت نوع رویکرد درون این وطنیه ها دیده می شود که من می خواهم هر یک از آنها را برای شما بیان کنم:
نوع اول ادبیات وطنیه
تاله و شکوائیه از حال وطن هستند، ملامت از بی حسی مردمی است که در این وطن زندگی میکنند چون به نظر شاعر، کاهلی مردم این وضع خراب وطن را به وجود آورده است و شاعر شاکی است که چرا وطن من به این شکل درآمده و چرا باید این وضعیت را داشته باشیم هر که به داغ و درد وطن گریه سر کنم روی زمین از خون دیده و دل تر کنم خواهم به سر کنم از غمش خاکها ولی خاکی به جا نمانده چه خاکی به سر کنم موضوع وطنیه های مذکور شکوائیه از وضعیت موجود وطن هستند. البته این طور یست که بگویم همه ابیات این وطنیه ای که برایتان خواندم چنین مضمونی داشته شد، اما رویکرد غالب آن ناله و شکوائیه از وطن است.
نوع دوم ادبیات وطنیه ها
شکوائیه کمتری دارد و اوضاع سیاسی داخلی را هدف و موضوع قرار می دهد و می گوید وطن من به دلیل اوضاع سیاسی است که به چنین و آمده در نتیجه شکوائیه کلی نمی کند و موضوع را عینی تر بیان می کند؛ یعنی سمیت فعلی وطن صحبت می کند که مثلا اختلاف میان احزاب یا سران قوم چنین وضعیتی را به وجود آورده است وضعیت داخلی وطن را بیان می کند و علل داخلی آن برایش مهم است.
ای خوشا آن ملت پولاد چنگ / کز عمل زد شیشه ذلت به سنگ
در مقام اتحاد آمد به پیش / کرد جانها متحد با جان خویش
اولین شرط نجات از بندگی / وحدت ملی است اندر زندگی
ملتی کو را نه وحدت گشت یار / بر فنایش حکم داده روزگار
ملتی کاندر نفاق و جهل زیست / زندگی از بهر او جز مرگ نیست
زنده جاوید باشد ملتی / کر نفاقش نیست بر دل ذلتی
وای بر آن ملت بی پایه ای / کش و وحدت نیست کمتر مایه ای
عشق وحدت می دهد ما را قوام/ و ز سعادت می کند خیر الانام
نوع سوم ادبیات وطنیه ها
در بیان صدیت با خارجیها و اشغالگران ایران است که یکی از مهم ترین انواع وطنیه ها همین است؛ یعنی در وطنیه نوع مذکور شاعر و هنرمند بخشش این است که خارجیانی که به ایران آمدند چه بلایی سر ما آوردند. اینجا دیگر بحث اینکه شما بنشینید و بگویید احزاب سیاسی چه کارهایی کردند و نکردند نیست. بلکه می گوید که تهاجم خارجی چیست چه کارهایی کرده و چه بلاهایی بر سر مردم آورده است.
اوضاع ملک رنگ دگر گشته / اقبال از آن فلک زده برگشته
اوقات قیمتی اش هدر گشته اید بوده کارهایش بتر گشته
پیش حدنگ کینه سپر گشته/ او را نصیب خون جگر گشته
این ملک را به یار و نه غمخواره است / این ملک سخت بی کس و بیچاره است.
خصم آمده به کشور کیکاووس / ویران شمال و شرق زجور روس
گشت انگلیس دوستی اش معکوس / رستم چه شد کجا شده گیو و طوس
ایران شده و هستی خود مایوس / از کینه خصم نیست وطن محروس
تاراج شد و لشکر روسیه/ ساوجبلاغ و جوی و ارومیه
یا مال خصم کشور بهمن شد / مقهور خار نرگس و سوسن شد.
زایبل که یادگار تهمتن شد / از جور انگلیس چو گلخن شد.
قائن دچار حمله دشمن شد / میدان جنگ اسلو و ژرمن شد.
از کف چه داد ،روس لهستان را / اشغال کرد ملک قهستان را ”
نوع چهارم ادبیات وطنیه
بیان تهییج حماسی مردم برای مقابله با حمله خارجیان و اشغالگران میهن است. اینجا همان جایی است که ادبیات وطنیه ها با ادبیات حماسی هم پوشانی پیدا میکنند. این نوع ادبیات در واقع تهییج حماسی مردم برای مقابله با حمله خارجیان و اشغالگران میهنی است. همان طور که می دانید، در جنگ جهانی اول ایران به طور کلی اشغال شد اما قبل از آن و پس از قرارداد ۱۹۰۷ ایران عملاً به مناطق نفوذ خارجی روسها در شمال و انگلیسیها در جنوب تقسیم بندی شده و نیروهای خارجی در شمال و جنوب ایران مستقر بودند در انقلاب مشروطه وقتی مجاهدان مشروطه طلب در تبریز توانستند قوای استبدادی را عقب برانند، روسها به تبریز حمله کردند و رهبر مجاهدان ستارخان بزرگ برای مقابله با آنها حتی حاضر شد به کمک محمد علی شاه برود که با هم میجنگیدند به محمد علی شاه گفت: «پدر عزیز پدر تاج دار اینها دارند می آیند من با اینها چه کنم ایران به این وضعیت دچار شده بود.
نوع پنجم ادبیات وطنیه
صحن تو بد همچو باغ جلد مزین / گنج تو لبریز بدر لؤلؤ لالا
نوع ششم ادبیات وطنیه
نوع هفتم وطنیه ها
همان طور که در ابتدای بحث یادآور شدید «دولت» و «ملت» از مفاهیم مدرنی بود که برای اصلاح ساختار سیاسی کشور در انقلاب مشروطه مطرح شد و شاعران آزادی خواه نیز در آثار خود با تکیه بر این مفاهیم سعی در شناساندن دولت مطلوب خود به مخاطبانشان داشتند. آیا در وطنیه ها نیز مسائلی درباره رابطه ملت و دولت و توقعات ملت از دولت هم به میان می آید؟
صد در صد من قبل از پاسخ به این پرسش باید بگویم تمام این وطنیه ها محصول انقلاب فرهنگی مشروطیت هستند؛ یعنی وقتی انقلاب فرهنگی مشروطیت شروع می شود. آن تفکر دولت ملت مدرن پذیرفته میشود و به تدریج به حیطه فرهنگی وارد می شود. مشروطه شکل می گیرد تا شما تسامح و آزادی فرهنگی داشته باشید.
طبق توضیحات جنابعالی شاعران وطنیه را می توان به تغییری مبارزان سیاسی نامید زیرا از طریق آثار و اشعار خود برای پیروزی جنبش مشروطه و مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی مبارزه می کردند پرسشی که پیش می آید این است که غیر از شاعران شاخص مشروطه که وطن از کلیدواژه ها و مفاهیم اصلی شعرشان – بود، آیا شاعران وطنیه سرای دیگری هم هستند که تا به حال در تاریخ – ادبیات معاصر ما به درستی شناخته شده نباشند؟
من لیستی تهیه کردم که چیزی نزدیک به ۵۵۰ وطنیه است. البته اسم شاعر و و نویسنده بسیاری از این آثار مشخص نیست زیرا این سرایندگان هنرمندانی بودند. که وقتی انقلاب فرهنگی مشروطه واقع شد فقط میخواستند هنر خود را منتشر کنند. به همین دلیل است که خیلی از اینها اسم ندارند و فقط نوشته شده وطنیه از نویسنده گمنام وقتی میخوانید متوجه میشوید که چقدر این وطنیه زیباست. بسیاری اسم مستعار دارند مانند دهقان رضا حسینی و ما اصلا نمی نشیم این ها چه کسانی هستند حتی حروف اختصاصی مانند بد می کند و در سال ۱2۸۶ شمسی م.ج.د وطنیه گفته که آن را «بحر طویل وطن» نام نهاد آن متن یک نثر است و نویسنده نام خود را پایان اثرش «خادم وطن م.ج.د» می نویسد عبارت این طور شروع می شود صفحه تاریخ اگر بنگریم از روی تصور همه از شوکت ایران در به سخن آمده بر مکنت این ملت و دولت کلماتی می سرایند که از اندازه و احتساب برون است. اما شما نمیدانید این فرد چه کسی است.
تعداد زیادی از این وطنیه ها هم اسم دارند بسیاری از کسانی که ما به عنوان بزرگان و ادیبانمان می شناسیم وطنیه دارند مانند ملک الشعرای بهار ابراهیم – پورداوود خان ملک ساسانی که بعدا شروع به نوشتن کتاب تاریخی کرد میرزاده عشقی ادیب زاده ،اسکویی، ابوالقاسم لاهونی ابوالقاسم سروش پدر زمان نویسی مدرن ایران رشید یاسمی شیخ الرئیس قاجار سرخوش رشتی علی شایگان اشرف الدین حسینی (نسیم شمال ادیب الممالک فراهانی و اینها همه کسانی و هستند که وطنیه های زیادی را در قالبهای مختلف شعر (مانند قصیده دوبیتی و (رباعی) و نشر ارائه می دادند.
جالب این است که اینها تقریباً بخش عمده شان اصلاً از صفحه روزگار حذف شدند. آنهایی که معروف اند مانند بهار، یحیی ریحان که روزنامه گل زرد را منتشر می کرد یا مانند رشید یاسمی اینها بعدها به وطلبه هایشان اشاره نکردند. این عجیب است. نمی گویند ما چنین اشعاری سرودیم، انگار یک حس با وقفه زمانی بوده که همه آمدند و بعد خارج شدند و دیگر کاری به آن نداشتند. به نظر می رسد شکست عظیمی خوردند و آن را به دست فراموشی سپردند.
آیا می توان فرض کرد یکی از عللی که برخی شاعران از حروف اختصاری با تخلص برای اشعار وطنیه شان استفاده می کردند. انتقادهایی است که از اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور داشته اند؟
شاید اما در آن دوره اشکالی هم نداشته نامهایشان را بگویند. شاید به دلایلی تمایل به این کار نداشتند. نمی دانم چرا اینها نامشان را ننوشتند، آیا مسئله سیاسی داشتند؟ آیا مسئله گرایشهای مذهبی شان در میان بوده یا اصلا نمی خواستند که معروف شوند. برخی فقط می خواستند حرفشان را زده باشند و حتی شاید بزرگ منش بودند و نمی خواستند نامشان مطرح شود.
واقعیت این است که به مناسبت برهه زمانی که در آن دچار هستیم ما در این پرونده به ادبیات مشروطه رجوع کرده ایم، چرا که اشعار آن دوران بیش از صد سال پیش درد کهنه و در عین حال تازه ما را بازگو کرده است. به نظر جنابعالی چرا وطنیه ها به عنوان یکی از شاخه های مهم ادبیات مشروطه بعد از آن دوران تقریبا نابود و فراموش شده است؟
بحث دقیقاً همین است که چرا هنوز نه تنها ادبیات عصر مشروطیت، بلکه تفکر مشروطیتمان زنده است. چرا الان کسی جرئت نمی کند در مورد انجمن های ایالتی و ولایتی صحبت کند؟ در حالی که انجمنهای ایالتی و ولایتی یکی از بزرگترین دستاوردهای زنده مشروطیت بود. جالب است که بیش از هر کسی در به وجود آمدن انجمن های ایالتی ولایتی روحانیون و علما مشارکت داشتند. من یک جلد کتاب دارم که راجع به این موضوعات است و ده سال است که ناشر آن را چاپ نکرده است. اما فرود وطنیه ها از کجا شروع می شود؟ ما می بینیم که دقیقا از سال ۱۳۰۴ ۱۳۰۵ به بعد وطنیه ها تمام شد و دیگر چیزی به نام وطنیه ها نداریم چرا؟
مگر شما وطن ندارید؟ مگر در جنگ جهانی دوم ایران اشغال نشد؟ مگر ظلم و ستم حکومت ها نبود؟ مگر اختناق، سانسور، ظلم و استبداد داخلی نداشتیم؟ پس چرا وطنیه ها رو به اقول رفتند؟ چرا در دوره مشروطه این اشعار سروده شد ولی در دوره پهلوی نشده شاهنامه مدرن ما وطنیه ها هستند نمی خواهم بگویم به استواری شعر فردوسی، این عیت است. این شاعران واقعا دردمند هستند و اگر اشعارشان را بخوانید ناخودآگاه گریه خواهید کرد اما چرا پس از سالهای ۱۳۰۴، ۱۳۰۵ به بعد تاکنون وطنیه نداریم؟ مگر مطبوعات نداشتیم؟ چندین برابر دوره مشروطه مطبوعات داشتیم. مگر امکانات چاپ نداشتیم؟ چندین برابر دوران مشروطه داشتیم. پس چرا وطنیه هایمان در آن زمان تمام شد؟
موضوع تفکر رایج است. به نظر می رسد پس از مشروطیت اتفاقا اندیشه اصیل وطن به معنای واقعی اش از بین میرود و موضوعی که مطرح می شود یک وطن دولت ساخت است. در حالی که اندیشه مشروطیت بر پایه وطن ملت ساخت است. در زمان مشروطه هیچ کس چه شاه و چه وررا جرئت نداشت درباره مجلس و حق مردم چیزی بگوید به همین دلیل در مشروطه وطنبه دارید و پس از آن واقعاً فقط دولتیه و تبلیغات ایدئولوژیک به چشم می خورد.
از مشروطه به بعد مدام اشعاری در مدح دولت می بینید ولی به در مدح وطن در حالی که در دوره مشروطه دقیقاً برعکس این است. شما در مشروطه به ندرت شعری را پیدا می کنید که دولت تعریف کنند. اما آن زمانی که انقلاب فرهنگی مشروطه و ارزشه توسط نیروهای خارجی و قوای متعارض طبقاتی و استبدادی داخلی لگدکوب شد.وقتی اندیشه های مشروطه خواهی به شکست منجر شد و در نتیجه این وطنیه ها هم از بین رفت تفکر عوض شد. هنگامی که اندیشه وطن خواهی از این زمانه رخت بریست شاعر هم که از سویی با الهامات غیبی خود سروکار دارد و از سوی دیگر در گفت و گو با زمانه خود است سرودن اشعار وطنی را کنار گذاشت .
دسته بندی:
برچسب ها:
آنچه در این مقاله میخوانید:
عضویت در خبرنامه شاپکس
دیدگاه مشتریان
دیدگاهشما لغو پاسخ
منتخب سردبیر
مقاله حزب توده در سال 1386 در ماهنامه رونا توسط مسعود کوهستانی نژاد نوشته…
زمان مطالعه 8 دقیقه
این یادداشت در خصوص آموزش رسمی را من مهرماه سال 1403 در کانال تلگرامی…
زمان مطالعه 3 دقیقه
این یادداشت در خصوص توسعه فرهنگی یا توسعه سیاسی را من مهرماه سال 1403…
زمان مطالعه 4 دقیقه
پادکست انقلاب مشروطه به یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران پرداخته و در…
زمان مطالعه یک دقیقه
مقاله «روزنامه یا الواح قانون» در شماره 82 فصلنامه یاد سال 1385 توسط مسعود…
زمان مطالعه 6 دقیقه
آنچه که در پادکست «قحطی بزرگ و پیامدهای اجتماعی آن» مورد توجه و بحث…
زمان مطالعه 2 دقیقه
نام کتاب: بلوچستان در عصر قاجار (گزیده جراید و مطبوعات) وقایع اتفاقیه، روزنامه ایران،…
زمان مطالعه یک دقیقه
اخیرا و متعاقب سخنان رئیس جمهور پیرامون «انتقال مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور به…
زمان مطالعه 2 دقیقه
0